این فیلم در مورد کریستین و لی پاپن دو خواهر کُلفَت فرانسوی که در دوم فوریهٔ ۱۹۳۳، زن صاحبکار و دخترش را در لو مان فرانسه به طرز فجیعی کشتند را روایت می کند...
"جین" خواننده کلاب شبانه کار خود را از دست می دهد."رابین" مامور معاملات املاک در جستجوی یک همسر برای همراهی اش به کالیفرنیا است."جین" به آگهی او پاسخ می دهد و...
داستان فیلم در مورد یک کارخانه زیرزمینی تولید سلاح های جنگی در بلگراد، طی جنگ جهانی دوم است. بعد از پایان جنگ جهانی، فروشنده ای که در بازار سیاه سلاح ها را به پارتیزان ها می فروشد، خبر اتمام جنگ را به کارگران کارخانه نمی دهد، و آن ها به تولید ادامه می دهند. سال ها بعد، آن ها از پناهگاه زیرزمینی خود بیرون می آیند و ...
سالهای آخر دهه ۱۹۳۰. “هنری یانگ” (بیکن) بزهکار خردهپائی را که خیال فرار داشته، به زندان آلکاتراز میفرستند و برای تنبیه، به حبس انفرادی محکوم میکنند. حداکثر زمانی که ظاهراً برای این تنبیه در نظر گرفته شده، نوزده روز است ولی “هنری” در تاریکی، سرما و تنهائی مطلق، سالها در آنجا سر میکند و در حالی که عقلش زائل شده، آزاد میشود و بلافاصله کسی را که مسئول چنین عذابی میدانسته، به قتل میرساند. “جیمز استمفیل” (اسلیتر) وکیل تازه کار و جوانی است که میخواهد ثابت کند مقصر اصلی آلکاتراز بوده و “هنری” نباید اعدام شود…
فیلم برداشتی کمدی از کتاب "دراکولای برام استوکر" است.مانند همیشه ثروتمدان انگلیسی توسط "دراکولا" تهدید شده و "دکتر ون هلسینگ" برای نجات آنها وارد عمل می شود...
«رابرت رت» (استالون)، آدم کش حرفه ای سابقه دار باید یک دیسکت اطلاعاتی را که زنی به نام «الکترا» (مور) ربوده، پیدا کند و او را در صورت لزوم بکشد. اما مزاحمی دیگر روی کامپیوتر او می آید. «میگل بین» (باندراس)، آدم کش جوان و تازه به شهرت رسیده به «رت» اطلاع می دهد که او هم مدعی کار است…
امروزه برخی از شکارچیان سالخورده ایتالیا، داستان محلی لوسیانو را به یاد می آورند. لوسیانو همچون یک مست سرگردان در دهکده ای دورافتاده در منطقه به نام توشیا زندگی می کرد...
در این کمدی خنده دار، پس از اینکه یک زوج جوان شاد به تازگی به اولین فرزند خود خوش آمد می گویند، چهار پدربزرگ و مادربزرگ جدید شروع به رقابت برای کنترل انحصاری کودک می کنند ...
هلن و متیو سال هاست که در کنار هم خوشبخت بوده اند. پیوند بین آنها عمیق است. هلن در مواجهه با یک تصمیم وجودی، به تنهایی به نروژ سفر می کند تا به دنبال صلح باشد و با وبلاگ نویسی که در اینترنت پیدا کرده است ملاقات کند...
پس از یک نبرد ویرانگر با یک لاک پشت غول پیکر شیطانی، نیروهای گروهی به نام "تنباکو" به عقب نشینی اجباری یک هفته ای برمیگردند تا انسجام گروهی خود را تقویت کنند. اقامت آنها به طرز شگفت انگیزی پیش می رود تا اینکه لزاردین، امپراتور شیطانی، تصمیم می گیرد سیاره زمین را نابود کند...
در میان درختان، زنان و مردان جوانی که در فصل تابستان کار میکنند، احساسات جدیدی پیدا میکنند، معاشقه میکنند، سعی میکنند یکدیگر را درک کنند، ارتباطات عمیقتری پیدا کرده و فرار کنند...