داستان در مورد پاسکواله، مربی سگِ بدشانس و ناشی است. او که بار دیگر در مسابقهٔ چابکی از همسر پیشین خود شکست خورده، باید برای تأمین هزینهٔ زندگی و گشایشِ مرکز آموزشیاش، راه دیگری برای کسب درآمد بیابد.
هه-وونگ، نامزد نمایندگی مجلس، پس از حذف از رقابت به دلیل مخالفت با یک فرد بانفوذ محلی و تحت فشار نزولخواران برای بازپرداخت وام، تصمیم میگیرد به کارهای خلاف روی آورد.
یک مدیر اجرایی جوان تبلیغاتی اهل مونترال که به چوپانی در منطقه پروونس روی آورده، با یک کارمند دولتی که بیمحابا از شغلش استعفا داده، ماجراهای گوناگونی را از سر میگذراند.
پس از آنکه طوفانی سهمگین خانهشان را نابود میکند، لورا، یک تنبل چالاک، به همراه خانوادهی عجیب و غریبش با کامیون غذای فرسوده و زنگزدهشان به شهر بزرگ کوچ میکنند، به این امید که کسب و کارشان را رونق دهند.
نوشتهها و پستهای شبکههای اجتماعی نشان میدهند که لوئیجی مانجیونه، متهم به قتل مدیرعامل یونایتد هلثکر، زندگی پنهان و پرمشکلی داشته است. بسیاری از مردم او را قهرمان میدانند.
چهار بچه بدون حضور بزرگترها، در یک آپارتمان با قوانین خودشان زندگی میکنند. وقتی بازرس مدرسه شروع به پرسیدن سوال درباره والدین همیشه غایب آنها میکند، بچهها برای جلوگیری از فرستاده شدن به پرورشگاه، نقشهای میکشند...
گروهی از افراد مشهور در شبکههای اجتماعی، بازی آنلاین احضار روح به نام «متاکسو» را انجام میدهند، اما به طور ناخواسته باعث باز شدن دروازههای جهنم میشوند.
وقتی هارپر و دخترش قانون را به دست خودشان میگیرند، فکر میکنند دست بالا را دارند. اما نقشههایشان زمانی که راننده مستی را که شوهر هارپر را کشته میدزدند، و او آنطور که به نظر میرسد نیست، رنگ تیره به خود میگیرد.
سه شخصیت به نامهای «برف، چای و عشق» در حین فرار از زندان، به توانایی سفر در زمان دست مییابند. در این میان، جنگی بزرگ در حال وقوع است و امپراتورها به دنبال قدرت و ثروت هستند. زمان برای نجات افرادی که باید نجات پیدا کنند، در حال اتمام است.
پس از دریافت فراخوانی غیرمنتظرهای از اجداد راهنمای خود، موآنا باید به دریاهای دوردست اقیانوسیه و آبهای خطرناک و از دست رفتهای سفر کند تا ماجراجوییای را تجربه کند که هیچگاه با آن روبرو نشده است.
مردی بیهدف به نام کاستیکا به طور ناخواسته نامزد ریاست جمهوری میشود. حزب حامی او فاسد است و قصد دارد با شکست در انتخابات به اختلاس ادامه دهد، در حالی که کاستیکا فقط به فکر حل مشکل جای پارک همسایهاش است.
یک نوجوان بومی آمریکایی برای محافظت از خانواده خود از قاچاقچیان مواد مخدر، یک شیطان باستانی را زنده میکند. اما این شیطان خونخوار است و خانواده را مجبور میکند نفرین را بشکنند تا قربانی بعدی او نشوند...